کد مطلب:314035 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:186

وعده ی شفایش را تا مناسبت بعدی به او می دهد
جناب حجةالاسلام و المسلمین، عالم متقی و فاضل فرزانه، آقای حاج سید علی اكبر حائری دامت توفیقاته مقیم قم، كرامت عجیبی را كه فرزندشان از حضرات ائمه ی معصومین علیهم السلام دیده اند، در صفر 1418 ه. ق به رشته ی تحریر درآورده اند كه ذیلا می خوانید:



[ صفحه 426]



ماجرایی كه ذیلا نقل می كنم، جریان عجیب شفا یافتن و سپس مكاشفه ی عجیبتری است كه برای فرزندم، سید حسین حائری، در سال 1416 هجری قمری مطابق با سال 1374 هجری شمسی - در سن حدودا پانزده سالگی در شهر مقدس قم پیش آمده است، و اگر چه شفای ایشان در اصل ناشی از كرامت و عنایت مولای متقیان امیرمؤمنان علی علیه آلاف التحیة و الثناء بود، ولی از آنجا كه در ضمن آن نامی هم از قمر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه به میان آمده و عظمت شخصیت آن حضرت و ارزش توسل به ساحت قدس او را نشان می دهد، لذا به درخواست جناب حجةالاسلام و المسلمین حاج شیخ علی ربانی خلخالی مؤلف كتاب ارزشمند (چهره ی درخشان قمر بنی هاشم علیه السلام) جواب مثبت گفته و مختصری از آن جریان را با توضیح قسمتی كه مربوط به این شخصیت والا است می نویسم تا در جلد دوم آن كتاب چهره ی درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام درج گردد.

اجمال جریان آن است كه: پس از عجز پزشكان متخصص از معالجه ی بیماری سخت فرزندم (كه شبیه بیماری صرع بود) و توسل صادقانه ای كه مادرش به آقا امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام پیدا كرده و به عنوان عیدی روز ولادت باسعادت آن حضرت شفای فرزند را از ایشان خواسته بود، در شب دهم ماه مبارك رجب، فرزندم اسب سواری را با چهره ی نورانی در عالم خواب می بیند كه ضمن سخنانی وعده ی شفایش را تا مناسبت بعدی به او می دهد.

و از آنجا كه روز دهم رجب، روز ولادت باسعادت آقا امام جواد علیه السلام است، طبعا مناسبت بعدی عبارت از فرخنده روز ولادت باسعادت مولا امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام می باشد كه مطابق با سیزدهم رجب است.

در شب موعود، یعنی شب سیزدهم ماه رجب، پس از توسل مجدد مادرش به آقا امیرالمؤمنین علیه السلام، فرزندم وجود مقدس آن حضرت و امام حسن مجتبی و امام ابی عبدالله الحسین علیهم السلام را مشاهده می كند و آقا امیرالمؤمنین علیه السلام ضمن گفتگویی با وی دست مباركشان را بر سینه و سر ایشان كشیده، او را كاملا شفا می دهد و ضمنا به او می فرماید: «به مادرت بگو این هم عیدیش» و وعده ی ملاقات مجددی نیز در شب 21 ماه رمضان به او می دهد. شب بیست و یكم ماه مبارك رمضان



[ صفحه 427]



در منزلمان مجلسی با حضور دو تن از علمای بزرگ (آیةالله آقای حاج شیخ ابوالقاسم خزعلی، عضو فقهای شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران) و آیةالله سید كاظم حائری كه اخوی بزرگ این جانب می باشد و عده ای از مؤمنین، كه در میان آنان چند تن از بیماران صعب العلاج حضور داشتند، برپا شد. آن شب نیز ناگهان حالت خاصی به فرزندم دست داد و در اثنای مراسم احیا و قرآن به سر گرفتن كه توسط آیةالله خزعلی اجرا می شد، دقیقا در موقع رسیدن به نام مقدس آقا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهماالسلام، وی شخصیت باشكوه آن حضرت را در عالم مكاشفه دید كه ضمن جریان و گفتگویی كه شرح آن موكول به مجال دیگری است، آن حضرت توصیه فرمودند به این مریضها بگویید نوحه ی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را بخوانند، و افزودند: «هر یك از این مریضها كه صلاح بوده باشد شفا بگیرد كم كم شفا خواهد گرفت، و هر یك صلاح نباشد شفا نخواهد گرفت ولی خدای تبارك و تعالی در عوض شفا، چیز دیگری به آنها عطا خواهد نمود».

او می گوید: منظور آن حضرت از نوحه ی حضرت عباس علیه السلام همان قصیده ی شعری است كه در ذكر مصیبت آقا اباالفضل العباس علیه السلام بوده و در خاندان و فامیلهای ما رسم است به عنوان نذر و یا برای قضای حاجات آن را می خوانند. [1] .

ناگفته نماند كه بعد از این ماجرا، یكی از بیماران صعب العلاجی كه در آن مجلس حضور داشت به نام مهدی شعبانی - كه جوانی بود مفلوج و حتی قادر بر نشستن و حرف زدن و حتی غذا خوردن جز مایعات نبود- كم كم و در طی مدت كوتاهی، مانند یك ماه یا بیشتر، شفا گرفت. او، كه یكی از همسایگان ما است، موفق به ازدواج نیز شد كه چندی قبل، خود این جانب عقد ازدواج او را اجرا نمودم.

این بود خلاصه ای خیلی مختصر از جریانی كه اگر تفصیل كامل آن به رشته ی تحریر درآید خود جزوه ی مستقلی خواهد شد.

امیدوارم خدای تبارك و تعالی دست ما و همه ی شیعیان آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را از دامان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام كوتاه نفرماید، و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین.



[ صفحه 428]




[1] در جلد اول اين كتاب، ص 379 - 378، چاپ پنجم به چاپ رسيده است.